شازده کوچولو گفت :
کمکم دارم میفهمم ...
گلی هست ...
و من گمان میکنم که
آن گل مرا اهلی کرده است ...
روباه گفت : ممکن است ،
در کره زمین همه جور چیز میشود دید ...
شازده کوچولو آهی کشید و گفت :
گل من گاهی بداخلاق ، کم حوصله و مغرور بود !
اما ماندنی بود ...
این بودنش بود که او را
تبدیل به گل من کرده ...
ولی آنکه من میگویم در زمین نیست.