می خواهم
گوش باد را بگیرم
که این همه دور موهایت نپیچد
و با زندگی ام بازی نکند !
تـــو هم کاری بکن
مثلا دکمه پیراهنت را ببند
مثلا دامنت را جمع کن
و فکر کن پیاده رو خیس است ...
می خواهم
گوش باد را بگیرم
که این همه دور موهایت نپیچد
و با زندگی ام بازی نکند !
تـــو هم کاری بکن
مثلا دکمه پیراهنت را ببند
مثلا دامنت را جمع کن
و فکر کن پیاده رو خیس است ...
خورشید را
میدزدم فقط برای تـــو !
میگذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم !
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت . می دانم !
من حرف هیچکس را قبول ندارم
مگر زیبایی
چیزی به جز چشمهای توست ؟
مگر شکفتن غنچه ها
دلیلی به جز لبخندت دارد ؟
رنگ سال هم مسلماً رنگ موهایت
اصلاً وقتی تو بهاری ،
چه فرقی دارد سال نو شود ،
فصل عوض شود یا هر چیز دیگری ؟
تـــو باشی ، هر ثانیه ام بهار است
و من هیچ بهانه ای
برای عاشق نشدن دوباره ام ندارم